عاشقانه هایی برای پسرم
ایلیا ی عزیزم خداوند رو شکرگذارم که به من لطف کرد و موجود پاک و معصوم و نازنینی مثل تو رو ، توی سرنوشتم قرار داد... تو که وجودت پر از عشق و محبته که بعضی وقتها عشق از رفتارت و حرفت و نگاهت سرازیر میشه و من ناباورانه تو دلم میگم مگه همین حسی وجود داره؟همچین عشقی رو میشه تجربه کرد؟ وقتی دستامو تو دستات میگیری و صدام میزنی : مامان من! چشمهاتو درشت میکنی و ابروهاتو میبری بالا و میگی عزیزه دلم ، دوست دارمت! عاشقتم ... مگه میشه دیوونه نشد؟؟؟ مگه میشه اشک نریخت؟ مگه همچین حسی غیر از این اتفاق جایی وجود داره؟ و آخرشم لبهای کوچولوتو میاری جلو و میگی بوس کنم تورو! عاشقتممممم همین و بس. &nb...
نویسنده :
فرناز فرجی
3:39